نسل امروز چون نا امید است مخالف دائمی باقی می ماند/ اصلاح حاکمیت کم هزینه تر از تغییر جامعه است/ تقدس گرایی حاکمیت را نقد ناپذیر کرده است
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۸۱۹۸۳
عصر ایران؛ حمیدرضا عسگری- نوع کنش و رفتارهای نسل کنونی به خصوص جوانان در بیان خواسته ها و مطالبات یکی از پرچالش ترین مسائل در حوزه اجتماعی است که هنوز واکنش مناسبی را از سوی حاکمیت به خود ندیده است .
این موضوع از جهات مختلف قابل بررسی است، اما باید توجه ویژه به این مسئله داشت که آینده ایران را باید در دل مطالبه گری نسل امروز جستجو کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این موضوع را با دکتر "محمدعلی الستی" جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه به بحث نشستیم که مشروح آن را در زیر ملاحظه می کنید. گسست یا شکاف بین نسلی در صورت بی توجهی به بحران تبدیل می شود
دکتر الستی، در ابتدای بحث خود در بررسی چالش های موجود در امر مطالبه گری در جامعه، به موضوع "گسست یا شکاف بین نسلی" اشاره کرد و بیان داشت:
اولین چالش اجتماعی در این گسست است و این موضوع در تمام نقاط جهان بین نسل قدیم و نسل جوان با یک اختلاف نظرهایی وجود دارد که در مواردی به شکل عارضه آن را مطرح می کنند و اگر به آن توجه نشود تبدیل به مشکل خواهد شد و اگر باز به آن توجه نشود تبدیل به بحران خواهد شد.
در سوی دیگر قضیه مسئله مطالبات نسل جدید قرار دارد که از نوع همان اختلاف بین نسلی است، منتها وضعیت خاصی که وجود دارد این است که ما در یک نظام سیاسی زندگی می کنیم که یک "نظام منحصر به فرد" است. شکل گیری این نظام سیاسی آن را تبدیل به یک پدیده کرده است.
به عبارتی دیگر اختلاف بین نسلی در کشور ما، بین نسل جدید و نسلی است که حاکمان جمهوری اسلامی هستند.
برای تشریح این موضوع باید گفت که اختلاف بین نسلی همواره بین یک نسل قدیمی با یک نسل مدرن بوده است. نسل سنتی اصولی برای خود داشته و به آن پایبند بوده و معتقد است که راه درست مسیر آنهاست؛ و نسل جدید، مترقی و پیشرو و رباینده و طرفدار تغییر است. حال به تقابل سنت و مدرنیته می رسیم.
اما آنچه مسئله بین نسلی در کشور ما را با چالش مواجه کرده این است که در مطالبات نسل جدید، دیگر مطالبات از پدر و مادر یا خانواده سنتی آنها نیست؛ بلکه مطالبات از یک نظام سیاسی است که اتفاقاً یک نظام سیاسی سنتی نیست.
زمانی که انقلاب 57 درحال شکل گیری بود، میشل فوکو سفری به ایران داشت و در برخی راهپیمایی های آن سال هم حضور داشت و سپس کتابی با عنوان «ایرانیان چه رویایی در سر دارند» نوشت و در آن کتاب انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب جدید و خاص معرفی کرد.
وی در کتابش آورده که انقلاب اسلامی ایران اولین انقلاب پست مدرن جهان است. به عنوان مثال شما در انقلاب اکتبر یک تزار دارید که مظهر فئودالیته است و در مقابل انقلابی هایی مثل لنینِ کمونیست را دارید که مظهر سوسیالیست است. هرکه از بیرون به این انقلاب نگاه کند تزار را متعلق به جامعه سنتی و لنین و طرفدارانش را به جامعه مدرن نسبت می دهد.
در انقلاب چین نیز مائو همین جایگاه را در مقابل امپراطور چین داشت. در انقلاب فرانسه نیز انقلابیون مدرن در مقابل ارتجاع سلطنت لویی قرار می گرفتند. در تمام این انقلاب ها یک نظام مدرن علیه یک نظام سنتی انقلاب می کرد.
اما در ایران نظام حاکم سلطنتی یک نظام مدرن بود یا حداقل در مسیر مدرنیته قرار داشت و کسانی که علیه آن مبارزه می کردند صورتی مدرن تر از صورت حاکمیت نداشتند. بلکه بحث انقلابیون این بود که می خواستند از مدرنیته پیشرفت و رفاه و تسهیلاتش را بگیرند و از نظام سنتی اخلاق و عدالتش را داشته باشند.
در واقع انقلابیون ایران مدرن علیه سنتی نبودند بلکه پست مدرن علیه مدرن بودند.
امام(ره) معتقد بودند که "ما با پیشرفت و تمدن مخالف نیستیم ما با فساد مخالفیم". بنابراین صورت و شعائری که این انقلاب دنبال آن بود درواقع استفاده از هر دو وجه پیشرفت مدرنیته و هم اخلاق سنت بود.
اما در مورد نظام حاصل از این انقلاب می توان گفت که انقلاب نتوانست به برخی از مطلوب های خود برسد. این مسئله دست نیافتن ما به برخی آرمان ها، وضع را از قبل هم بدتر کرد.
نظام سیاسی چون مقدس خوانده شده، به شدت انتقاد ناپذیر است
اگر شما در دوره قبل با نظام شاهنشاهی مبارزه می کردید، ممکن نبود اتهام مقابله با اسلام و رسول خدا به شما زده شود. اما وقتی نظام حاکم نظام اسلامی شد، و الگوی انقلابیون نیز نظام اسلامی برپایه الگوی معصومین بود، تبدیل به نظام "مقدس جمهوری اسلامی" شد.. اما این مقدس بودن به گونه ای تعبیر شد که غیرقابل انتقاد گردید. چون وجه اصلی "مقدس" بودن غیر قابل انتقاد بودن است.
لذا این وجه انتقاد ناپذیری نظام مقدس جلو آمد و حاکمیت را به میزان قابل توجهی غیرقابل نقد کرد.
درحالی که یک نظام انقلابی باید قابل نقد باشد چون همانطور که علیه استبداد پیشین مبارزه کرده، خودش نمی خواهد یک استبداد جدید را بازتولید کند. لذا باید مدام در حال نقد خودش باشد و این وظیفه یک نظام انقلابی درحال تکامل است. اما چون در انقلاب ما بحث "نظام مقدس" به میان آمد نقدناپذیر شد.
به جای تخلق [خو گرفتن] به اخلاق متعالی اسلامی که مدرنیته را به معنویت آراسته بکند، در عوض نقد ناپذیری تقدس جایش را گرفت. از طرف دیگر به جای اینکه بتوانیم از امتیازات مدرنیته که در راس آن عملکرد علمی در همه نهاد ها بود، بهره ببریم، عملکرد علمی در رتبه دوم قرار گرفت و به بهانه تعهد واخلاق بهره وری و کارآمدی پایین آمد .
درحالی که به لحاظ اخلاقی اولین شرط تعهد آن است که اگر فردی تخصص ندارد مسئولیت نپذیرد.
پس با یک حاکمیت سیاسی مواجهیم که علیرغم افتخارات ودستاوردهای چشمگیری همچون جنگ تحمیلی و مقابله با استکبار جهانی، اما به شدت انتقاد ناپذیر است.
این حاکمیت از وضعیت سنتی انتقاد ناپذیرتر و انعطاف ناپذیرتراست، چرا که بافت سنتی در نقطه پایانی خود می پذیرفت که به هرحال نسل جدید مدرن تر و آموزش دیده تر است و تاحدی به آن تن می داد.
بنابراین ما می بینیم که کمافی سابق تقابل نسل جدید و نسل قدیم را داریم اما آنچه جایگزین نسل قدیم شده یک حاکمیت سیاسی مسلح به انواع ابزارهای مدرن هست و مطالبات نسل جدید را نادیده می گیرد.
خاستگاه نسل مطالبه گر امروز طبقه متوسط نیست
این جامعه شناس ارتباطات در تشریح نسل مطالبه گر مطلوب و نسل مطالبه گر امروز در کشور گفت:
نسل جدیدی که قبل از انقلاب با آن مواجه بودیم نسلی بود که از طبقه متوسط شکل و خط می گرفت و یک سری اصالت هایی را با خود همراه داشت. نه آنقدر فقیر بود که به خاطر فقر از اخلاق چشم بپوشد و نه آنقدر ثروتمند بودد که ثروت برای آنها فساد به وجود بیارد. نسل متوسط نسلی است که فرصت مطالعه داشت و دارای تعهدات اخلاقی بود.
اما امروز نسل جدید ما که مطالبه گر است از طبقه متوسط برنخواسته؛ چرا که طبقه متوسط در جامعه ما از بین رفته و یا درحال محو شدن است.
نسل جدید امروز آمیزه ای از طبقه ضعیف است که طبیعتاً خشونت خاص خودش را دارد و به راحتی در مورد خیلی از مسائل انعطاف نشان نمی دهد و نمی پذیرد و نسبت به بسیاری از زنجیره های تعهد و اخلاق نیز فاصله گرفته است.
پس باید بپذیریم که نسل مطالبه کننده ما هم یک نسل عادی نیست ، گرسنه است (نه صرفاً معیشتی) و در مقابل خود نه برای شغل نه برای ازدواج و نه برای مسکن و خودرو و... آینده ای نمی بیند و اگر هم چیزی دارد از داشته های نسل قبل خودش گرفته است.
زبان " توده اکثریت " الکن شده و نمی تاواند مطالباتش را مطرح کند
دکتر"الستی" درمورد ضعف های این نسل مطالبه گر عنوان داشت:
وقتی نسلی از بدنه متوسط جامعه نباشد، یعنی فرصت کار روی شعارهای خود را پیدا نکرده است. درمورد حرکت اخیر و شعار "زن زندگی آزادی" ما تحرک اکثریت مردم ایران را ندیدیم.
عده زیادی از جوانان در دانشگاه و خیابان اعتراض کردند اما وقتی مشکل اصلی مردم، مشکل اقتصادی است و شما در شعار اصلی حرکت خود شعار اقتصادی یا مشکلات اصلی جامعه را سر نمی دهید، معلوم است که این شعارها برخواسته از خواست عمیق اکثریت تغییر طلب نیست. و چون این حرکت و شعارها انعکاس دهنده خواست اکثریت نیست خود به خود مسیر اعتراض را منحرف می کند.
شما باید ببینید چند درصد کارگران به این حرکت اخیر پیوستند. وقتی کارگر شعار نان و مسکن و اشتغال را در این حرکت نمی بیند چطور می تواند نقشی در این حرکت داشته باشد. اشکال مطالبه گران این است که جریانشان برخواسته از اکثریت ناتوان تحت فشار آسیب پذیر جامعه نیست.
طبیعتاً خیل کثیری از مردم جامعه نسبت به وضع موجود ناراضی هستند و ممکن است هر نوع اعتراضی را بپذیرند و حتی حرکت اخیر را تایید کنند، اما برای حمایت از آن وارد میدان نمی شوند.
ما با توده ای مواجهیم که در بیان مطالبات خود زبانش الکن شده و از بیرون این مطالبات را در دهان آنها می گذارند. این توده اکثریت تاکنون در این همه اعتراضاتی که رخ داده است نتوانسته یک راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی همچون راهپیمایی های عیدفطر و عاشورای سال 57 راه بیندازد و آن را هدایت کند.
وقتی این جمعیت نمی تواند مطالبات خود را بیان کند و از سوی دیگر نمی تواند یک هدایت مناسب داشته باشد و رهبران آن در خارج از کشور معرفی می شوند و شخصیت های بی مایه ای به صورت فردی و گروهی خود را رهبر این جریان می دانند که کارنامه آنها ان قلت [ایراد] های فراوان دارد، نتیجه این می شود که مطالبات مطالبه گرها یا به درستی بیان نمی شود و یا در بیان آن الکن هستند. در مقابل نیز حاکمیت مطالبه شونده اصلا حاضر نیست به مطالبات انعطاف نشان دهد.
آشتی ملی و اصلاحات واقعی راه برون رفت از بحران
دکتر"الستی" در بیان راهکار برای برون رفت از این بحران و بن بست بیان داشت:
باید نیرویی پیدا شود که مورد پذیرش هر دو طرف باشد . نیرویی که هم نسل جوان بتواند به آن امیدوار باشد و هم حاکمیت آنقدر به آن اعتماد داشته باشد که اپوزیسیون بودنش را همچون اپوزیسیون برانداز، تجزیه طلب و فرصت طلب حس نکند.
این یک اپوزیسیون اصلاح طلب خواهد بود. البته نه اصلاح طلبی که در کشور ما به یک جریان سیاسی اطلاق می شود. اصلاحات یعنی من به اصل یکی چیزی معتقد باشم و احساس کنم که از اصل خودش دور شده است .
راهکار ما در این وضعیت رسیدن به آشتی ملی و اصلاحات واقعی است. یعنی ما نشان دهیم که جمهوری اسلامی چه ظرفیت هایی برای تغییر و اصلاح دارد.
متاسفانه انقدر این کلمه اصلاحات نخ نما شده که نمی توان برای جامعه این نسخه را تجویز کرد و اگر امروز کسی حرف از اصلاح طلبی می زند محکوم به "وسط باز" بودن می شود.
حاکمیت باید اصلاح و تغییر را از خود شروع کند
این جامعه شناس ارتباطات در بیان رویکرد نسل جدید برای مطالبه گری گفت:
این نسل چون نا امید است معترض دائمی باقی خواهد ماند و اگر ببیند هیچ انعطافی صورت نمی گیرد اولین راهکارشان مهاجرت است و به هر کیفیتی به آن تن می دهند.
الان ما دچار انسدادی شده ایم که اصلاح از جانب جامعه امکان پذیر نیست و این حاکمیت است که باید اصلاح و تغییر را از خود شروع کند. جامعه نمی تواند سبک مطالبه گری کنونی خود را تغییر دهد و چه بسا در آینده سبک آن با خشونت بیشتری همراه شود؛ چرا که باید توجه داشته باشیم حاکمیت و مردم به صورت مستقیم برهم تاثیر می گذراند.
اما تغییر در حاکمیت قابل مشاهده تر است. وقتی رفتار عقلایی در حاکمیت صورت بگیرد نتایج آن سریع منعکس می شود اما ایجاد رفتار عقلایی در توده مردم بسیار سخت و وقت گیر خواهد بود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: نسل امروز ناامیدی اصلاحات تغییر حاکمیت نسل مطالبه گر نظام سیاسی طبقه متوسط مطالبه گری بین نسلی نسل جدید بین نسل یک نظام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۸۱۹۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جامعه نخبگانی غرب، مفهوم نامه سال ۹۴ رهبر انقلاب را امروز درک کرد
وقتی سال ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب نامهای به جوانان غربی نوشتند و آنها را به بیداری و آگاهی دعوت کردند؛ شاید کمتر کسی چنین باوری داشت که روزی جامعه نخبگانی غرب به این سطح از بینش و بصیرت برسد و علیه جنایات رژیم صهیونیستی دست به تحصن و اعتراض بزند
به گزارش ایسنا، پایگاه بصیرت نوشت، هفتم ژانویه ۲۰۱۵ (۱۷ دیماه ۱۳۹۳) بود که افراد مسلح به دفتر یک مجله در فرانسه حمله کردند. در آن زمان گزارشهای ابتدایی حاکی از کشتهشدن ۱۲ نفر بود و تصاویر و فیلمهای این حمله ترویستی به سرعت در فضای مجازی منتشر میشد. مجله شارلی ابدو که یک مجله فکاهی و هجوآمیز بود بارها به مقدسات اسلامی و حتی مسیحیت توهین کرده بود و درونمایه مطالب این مجله تا حدود زیادی دینستیزانه و نژادپرستانه است. این حمله توسط دو نفر نامهای سعید کواشی و شریف کواشی انجام میشد و علت آن را چاپ کاریکاتوری از ابوبکر البغدادی رهبر گروه تروریستی داعش در این نشریه اعلام کردند. چند روز بعد القاعده یمن مسئولیت حمله را به عهده گرفت و رهبر این گروه در پیامی اعلام کرد که مهاجمان به شارلی ابدو دستور داشتند که به خاطر «توهین به پیامبر اسلام» به دفتر این مجله حمله کنند.
ماجرای «شارلی ابدو» موجب شد تا به چند مسجد و تعدادی از اماکن متعلق به مسلمانان در فرانسه حمله شود. گروههای افراطی و نژادپرستانه حمله به فرانسه را بهانهای یافتند تا جلوی موج مهاجرت از خارومیانه به کشورهای اروپایی را بگیرند و روزانه صحنههای تحقیرآمیزی از نحوه برخورد با مسلمانان در مرزهای کشورهای اروپایی از جمله یونان و صربستان منتشر میشد.
نامه هوشمندانه رهبر انقلاب به جوانان غرب در سال ۹۴
حمله به شارلی ابدو نه تنها موج اسلام ستیزی را متوقف نکرد بلکه آن را تشدید کرد و همین مجله در شماره بعدی خود کاریکاتوری از پیامبر اسلام (ص) را منتشر کرد. در واقع اوضاع جهانی از دو سو مسلمانان را هدف قرار میداد. از یک طرف داعش به عنوان نسخه اصلی اسلام به اروپا معرفی میشد و از طرفی مسلمانان آواره از دست داعش، در پشت مرزهای اروپا کتک میخوردند.
در حالی که سرخوردگی مسلمانان روز به روز در حال افزایش بود، رهبر معظم انقلاب اسلامی در هشتم آذر سال ۱۳۹۴ در یک ابتکار و فارغ از گفتگوهای معمول دیپلماتیک نامهای را خطاب به جوانان غربی نگاشتند. این نامه که عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی را خطاب قرار میداد، با اشاره به حوادث فرانسه بر چند موضوع اساسی که جهان اسلام و اروپا را درگیر کرده بود اشاره داشت.
در حقیقت رهبر معظم انقلاب با درک صحیح از شرایط غرب راهی را پیشپای جوانان کشورهای اروپایی گذاشتند که از آن طریق به راحتی به سمت اسلام حقیقی رهنمون میشدند و آن قرآن بود. هم زمان هم نمونههای فراوانی از هدایت جوانان و نخبگان اروپایی به سمت اسلام از طریق دسترسی بدون واسطه به قرآن وجود داشت.
تهدیدات دانشجویان آمریکایی را نمیترساند
حالا، اما بیش از ۲۰۰ روز از آغاز جنگ در غزه و کشتار مردم بیدفاع میگذرد و آمارها از این حکایت دارد که تاکنون حدود ۳۵ هزار نفر به شهادت رسیده و بیش از ۷۷ هزار نفر نیز مجروح شدهاند. در چنین شرایطی شاهد هستیم که اساتید و دانشجویان بسیاری از دانشگاههای غرب به صحنه آمده و نسبت به ادامه این جنایتها اعتراض میکنند. در این بین البته برخی معتقدند که فرهیختگان جهان غرب باید زودتر به کشتار مردم مظلوم غزه واکنش نشان میدادند نکته قابل توجه، اما گزارش شبکه ۱۲ اسرائیل از تظاهرات گسترده مردمی و اعتراضات سراسری دانشگاهیان در آمریکا علیه جنایات رژیم صهیونیستی بود که گزارشگر میگفت: «ما به لحظه انفجار و تعیین کنندهای نزدیک میشویم؛ تهدیدات واقعا دانشجویان را نمیترساند و آنها اصرار دارند که درآن مکانها بمانند!»
در ادامه باید گفت که رسانههای اسرائلی به این نخبگان اتهاماتی مانند یهود ستیزی میزنند یا ادعا میکنند که آنها تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران چنین رویکردی را در پیش گرفتهاند، اما واقعیت این است که ایران در مسیر خردمندانهای حرکت میکند که این روزها جامعه فرهیخته و دانشگاهی آمریکا نیز به آن پیبرده است.
تحصن ۴۰ دانشگاه و بازداشت شماری از دانشجویان
در ادامه باید اذعان کرد که دانشجویان ۴۰ دانشگاه در آمریکا و کانادا برای حمایت از غزه تحصن کردهاند، در همین راستا دانشگاه کلمبیا اعلام کرد که تخلیه تظاهرکنندگان حامی فلسطین را از محوطه این دانشگاه به تعویق انداخته است.
دانشگاه کلمبیا در نیویورک آمریکا تخلیه تظاهرکنندگان طرفدار غزه را از محوطه دانشگاه به تعویق انداخت. ریاست دانشگاه کلمبیا ضمن اعلام این خبر افزود که مذاکرات با تظاهرکنندگان حامی فلسطین پیشرفت نشان داده و این مذاکرات همچنان ادامه دارد و پلیس نیویورک به محوطه دانشگاه دعوت نشده است.
منابع خبری هم اعلام کردند که پلیس آمریکا تحصن دانشجویان دانشگاه ایندیانا را در حمایت از غزه و فلسطین هدف حمله قرار داد. این حمله پس از آن صورت گرفت که تحصن کنندگان حاضر به جمع کردن چادهای نصب شده در محوطه دانشگاه نشدند.
به گفته منابع مذکور، پلیس دستکم ۳۳ دانشجوی معترض به نسل کشی در غزه را در این دانشگاه بازداشت کرده است. تحصن دانشجویان دانشگاه جورج واشینگتن در حمایت از غزه و فلسطین نیز با وجود بازداشتها و سرکوبها همچنان ادامه دارد. پلیس آمریکا دانشجویانی را در دانشگاه اوهایو در حمایت از غزه و فلسطین تظاهرات کرده بودند، هدف حمله و سرکوب قرار داد و شماری از آنها را بازداشت کرد.
شعارهایی در حمایت از فلسطین و مردم ایران در دانشگاههای آمریکا
همچنین روز دوشنبه در دانشگاه ییل آمریکا نیز دانشجویان در ادامه تحصن دانشجویان در کالیفرنیا به اختصاص بودجه به رژیم اعتراض کردند که نزدیک به ۴۷ نفر از آنها نیز بازداشت شدند. در دانشگاه نیویورک نیز اساتید دانشگاه، درست وقتی که مسئولان دانشگاه سعی در متفرق کردن دانشجویان داشتند، اساتید اطراف دانشجویان، دیوار تشکیل دادند و اجازه ندادند تجمعهای اعتراضی متفرق شود. بخش جالب تجمعهای اعتراضی علیه حمایت دولت آمریکا از رژیم، شعارهایی بود که در حمایت از مردم ایران داده شد. گروهی از دانشجویان از عملیات ایران در سرزمینهای اشغالی نیز حمایت کردند. ادامه اعتراضات در کالیفرنیا و اوج گرفتن آن در دانشگاههای آمریکا تا آنجا ادامه پیدا کرد که «الیز استفانیک»، نماینده مجلس نمایندگان و هیات جمهوریخواه مجلس نمایندگان، نامهای ارسال کردند و بهخاطر عدم تامین محیط امن برای دانشجویان از او خواستند که استعفا دهد. با این حال، اما دولت بایدن همچنان حامیان فلسطین را یهودستیز خوانده و اقدام اعتراضی دانشجویان را محکوم کرده است.
جان کلام
این تحولات در حالی است که رسانههای رژیم صهیونیستی اعلام کردند که پلیس آمریکا طی هفته گذشته حدود ۵۵۰ دانشجو حامی فلسطین و غزه را در دانشگاههای بزرگ این کشور بازداشت کرد. در این میان باید گفت این احتمال وجود دارد که اعتراضات به جنایتهای رژیم صهیونیستی در جوامع دیگر نیز تکرار شود. نباید فراموش کرد که دستگاه رسانهای جهان همواره تلاش میکند که واقعیت آنچه در غزه میگذرد به گوش جامعه نخبگان نرسد. اما به دلیل حجم بالای جنایت در غزه رسانههای آمریکایی نتوانستند، فضا را بسته نگه دارند. لازم به یادآوری است که اساتید و دانشجویانی که نسبت به شرایط مردم مظلوم غزه اعتراض میکنند خطر دستگیری را به جان میخرند و این اقدام آنها نشان میدهد که این فرهیختگان به خاطر جمهوری اسلامی ایران چنین رویکردی را دنبال نکردهاند در واقع آنها آگاه شدهاند و وظیفه انسانی خود میدانند که از مردم مظلوم غزه دفاع کنند و این رویکرد نشانه دیگری از شکست اسرائیل است به عبارت دیگر باید خاطرنشان کرد که وقتی سال ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب نامهای به جوانان غربی نوشتند و آنها را به بیداری و آگاهی دعوت کردند؛ شاید کمتر کسی چنین باوری داشت که روزی جامعه نخبگانی غرب به این سطح از بینش و بصیرت برسد و علیه جنایات رژیم صهیونیستی دست به تحصن و اعتراض بزند.
انتهای پیام